shah

شاه دوماد عروس اومد اسب سمند و سر بتاز
بس که خوشگله عروس به آسمون میکنه ناز
سرنا و دهل ببین با چه نشاط کرده ساز
سر راه کنار برین دوماد میخواد نار بزنه
سیب سرخ انار سرخ به دومن یار بزنه
به سر عروس خانم شاباش کنین نقل و نبات
این لباس پر یراق به قامتش چه خوب میاد
همگی کف بزنین باهم بگین شاباش شاباش
سر راه کنار برین دوماد می خواد نار بزنه
سیب سرخ انار سرخ به دومن یار بزنه
مادیون سم طلایی عروس چه رامشه
راه میره آروم آروم میدونه عروس سوارشه
زیره روبند زری چشم عروس به یارشه
سر راه کنار برین دوماد می خواد نار بزنه
سیب سرخ انار سرخ به دومن یار بزنه
شاه دوماد عروس اومد اسب سمندو سر بتاز
بس که خشگله عروس به آسمون می کنه ناز
سرنا و دهل ببین با چه نشاط کرده ساز
سر راه کنار برین دوماد می خواد نار بزنه

 

اولین بار اهنگ شاه دوماد توسط اسماعیل ستارزاده اجرا شد,ستارزاده موسیقی را از کودکی نزد اساتید زمان خود فرا گرفت. در جوانی به رادیو مشهد پیوست و سالها برای رادیو به اجرای موسیقی پرداخت. اجرای زیبای آثار فولکلوریک قوچان و شمال خراسان سبب شد تا علاوه بر خراسان، سایر شهرهای ایران نیز شنونده و علاقه‌مند به موسیقی او شوند. ستار زاده علاوه بر ایران در سال ۱۳۴۲ از طرف وزارت فرهنگ و هنر همراه گروهی از هنرمندان به ایتالیا سفر کرد و در شهرهایی همچون میلان و رم به اجرای موسیقی پرداخت.
 

از آثار مشهور ستار زاده می‌توان به لیلا درواکن، فاطمه سلطان، دختر فراش باشی، شاه دوماد، دختر قوچانی، جان نثار و… اشاره نمود,اما بعدها در موسیقی پاپ حسن شماعی زاده سعی کرد این بار نه با لهجه مشهدی بلکه با زبان فارسی و با فضا سازی به جا در موسیقی,فضای عروسی و هلهله را در ذهن مخاطب تصویر کند,استفاده از گوشه های خراسان در کلیت این کار شنیده میشود و تنظیم بسیار تمیز و خوانش اصولی و به دور از هر گونه فالشی بر جذابیت های این کار میفزاید, در هوشمندی آهنگساز بزرگی نظیر شماعی زاده شکی وجود ندارد,آهنگهایی نظیر کردستان و.هم به نحو احسنت توانمندی او در شناخت گوشه های موسیقی مقامی و حتی آشنایی عمیق او با موسیقی فولکلوریک را به رخ مخاطب میکشد شاید در آهنگهایی که از نظر مخاطب نا آشنا با مفاهیم و تئوری موسیقایی بخاطر نحوه خوانش حسن شماعی زاده(کما اینکه صدا امری سلیقه ایست)سطحی جلوه میکند به کارگیری گوشه های موسیقی مقامی و محلی(فولکلور) پیوند با موسیقی پاپ به وضوح به چشم میخورد حتی در آهنگهایی که متعلق به فرهنگ کردی و یا جنوبی میباشد به خوبی تلفیق سازهای جنوبی و کردی را در چینش سازها(پرداخت ملودی) میشنوید و استفاده از گوشه های مربوط به موسیقی محلی همان خطه و این یعنی احترام آهنگساز به شعور مخاطب و به فرهنگ گوشه به گوشه سرزمینشموسیقی خراسان به دو منطقه شمال و جنوب تقسیم میشود که موسیقی شمال خراسان شامل آوازهای الله مزار,دو قرسه,انارکی,هرای,عاشق ها,بخشی ها و لوطی ها میباشد و همینطور موسیقی جنوب خراسان که شامل مناطقی مانند تربت جام,تایباد,خواف,مزرعه سلامی,ده اسفندیار,تربت حیدریه,ده استاد(روستای باخرز),کلاته صوفی,محمود آباد,علی خواجه,محسن آباد و رحمت آباد میباشد و حتی نوع آواز در منطقه جنوب خراسان به دو نوع موسیقی آوازی با متر آزاد و موسیقی آوازی با متر مشخص طبقه بندی میشود که موسیقی آوازی با متر آزاد مانند جمشیدی و سرحدی میباشد که دو آواز معروف هستند و آوازهای کوچه باغی,هزارگی پیغمبر,غلام الدین,گل محمد,لیلی و مجنون از دیگر آوازهای منطقه هستند و موسیقی آوازی با متر مشخص شامل آوازهای هوهو الله مدد,آهو بی بی صنم جان,معراج نامه و است و سازهای رایج در جنوب خراسان عبارتست از دو تار,دو بوقه(نی مضاعف),نی هفت بند و دایره ,موسیقی منطقه تربت جام و منطقه هرات در افغانستان شبیه یکدیگرند,عموما تحریرها و آرایه ها اندک و توام با های آوازی کوتاهند در موسیقی این منطقه ترانه و مقام از جایگاه ویژه ای برخوردارست و عمده کلامها دو بیتی میباشد و نحوه تلفیق شعر و موسیقی در آواز جمشیدی متقارن است,به گونه ای که هر بیت در یک قرار میگیرد و بیت ها به وسیله رابط دو تار از هم جدا میشوند حتی آوازی نظیر لیلی و مجنون مانند معراج نامه از منشایی یکسان برخوردارند و موسیقی کاشمر هم عمدتا به آوازه خوانان غیرفولکلوریکی پیشنهاد میشود که بسیار علاقه مند به فریاد زدن هستند چرا؟چون آوازهای کاشمر را چهار بیتی ها و یا به تعبیری دیگر فریادی ها تشکیل میدهند از فریادهایی که بدون همراهی ساز خوانده میشود میتوان به فراغی و حسینا اشاره کرد و از آهنگ های ریتمیک متداول در این منطقه میتوان به بی بی جان قرائی و گلنار نیز اشاره کرد,اما در مورد موسیقی شاه دوماد که موسیقی عروسی میباشد و به لحاظ تیوریکال جزوی از موسیقی تربت جام هم محسوب میشود و به دلیل ابیات کوتاهش در نوع خوانشش نیاز به حنجره ای قدرتمند ندارد و بسیار مناسب خوانندگانی ست که دارای صداهایی محدود هستند و طبیعتا از این حیث صداهایی مانند صدای شاهین نجفی که صدایی شش دانگ محسوب نمیشود و با نهایت ارفاق در زمره صداهای پاپ متوسط (به لحاظ وسعت صدا)طبقه بندی میشود که برای بازخوانی کار مناسب به نظر می آیند, اما اگربه قطعه اصلی با صدای ستارزاده که با دو تار اجرا شده است گوش فرا دهید و سپس قطعه شاهین نجفی را گوش دهید متوجه میشوید به لحاظ ملودیکال حتی روایتی جدید را شاهد نیستیم و همان را میشنویم که در قطعه اصلی میشنویم حتی ذره ای آکوردها دچار تغییر نشده است در حالیکه بازخوانی یا همان کاور که توسط میلیونها خواننده در سر تاسر جهان صورت میگیرد و هم اکنون با سرچی ساده در یوتیوب میتوانید هزاران کاور را از بسیارانی گوش دهید عموما برای ماندگاری باید دارای روایتی نو و متفاوت باشند به طور مثال به کاور آهنگ are you exprienced از جیمی هندریکس که توسط پتی اسمیت کاور شده توجه کنید که چگونه پتی اسمیت سعی کرده فضا و حال و هوای کار خودش را به رگ کار تزریق کند و ایده ای خلاقانه در پشت کاور کار نهفته بود وگرنه اگر قرار باشد کاری را صرفا مجددا بخوانیم که فقط خوانده باشیم که نمیتواند داعیه مناسبی در جهت نوگرایی باشد,حسن شماعی زاده در قطعه شاه دوماد سعی کرد با تزریق فضای عروسی و هلهله به کار و انتخاب زبان فارسی در خوانشش کاری معقول را بسازد اما در این کار شما شاهد همان ریتم و ملودی هستید با اصرار به خواندن با لهجه مشهدی!!!!پیش از این هم گفته بودیم اقای نجفی ادا و اطوار بس است ترک نیستی گیلک هستی چه اصراری داری بگویی من ترک گیلکم؟شاید مخاطب عام نفهمد اما گیلکها میفهمند, چهل سال سن کمی نیست!!!!فرهنگ استبدادی میرزا کوچک خان اگر باعث سرشکستگی توست دلیلی به فرار از هویتت نیست و اینکه هنرمندی که از هویتش میگریزد و از خود فرار میکند نمیتواند مدعایی مبنی بر خود بودن داشته باشد,غرض این بود که بگویم اگر یادت باشد در البوم اولت که البومی رپ بود تکستی را برای برادرت به زبان گیلکی خواندی در غالب فرمی خیابانی به نام رپ!!!مخاطبان گیلک حتی بعد از چندین و چند بار گوش دادن به آن قطعه نفهمیدند که تو گیلکی خوانده ای یا آلمانی!!!!منظور چیست؟اینست که حضرتعالی با تزریق لهجه ترکی به پشت لهجه گیلکی ات حتی همان گیلکی را هم نمیتوانی در غالب آواز و خوانش به نحو صحیح اجرا کنی همان گونه که وقتی عاشورپور یا پور رضا یا مسعودی یا دعایی یا جفرودی و را میشنویم و مغروق لذت میشویم, پس چه اصراری داری که به لهجه ای بخوانی که به رگ و ریشه های تو مربوط نیست این مربوط نبودن به رگ و ریشه هایت که به زعم من امری مهم نیست,حتی آن قدر با لهجه و گویشها زی نمیکنی که بتوانی همان حس و حال را به مخاطب خراسانی ات تزریق کنی!!!!به نحوی که اکثر دوستان خراسانی من بعد از چندین و چندین بار گوش دادن به اتفاق در یک نظر مشترک بودند و آن هم اینکه آیا این لهجه مشهدی بود یا لری؟!!!و عدم خلاقیت در ساخت ملودی و روایتی نو از کار و نداشتن ایده و حتی عدم تلاش در به کارگیری درست لهجه و تنها بر طبل بیهوده نوگرایی کوبیدن از عوامل ضعف این آهنگ مشخص محسوب میشد یا کاری نباید تولید شود و یا اگر میشود با بالاترین کیفیت منتشر شود وگرنه ذات هنر به بیرحمانه ترین حالت ممکن در جریان دگردیسی اشخاص را به فراموشی میسپارد بی هیچ تعارف و پاچه خواری!!!!ولی ما عادت کرده ایم به ادا و اطوار حضرتعالی و سوءاستفاده های ی با کمک تیترهای رومه که با آن هم مطرح شدی و بدا به حال هنرمندی که اینگونه بخواهد مطرح شود!!! واینکه شنیدیم وقاحت حضرتعالی به حدی اکمل شده است که فرموده بودید چرا بعضی ها میگویند البوم آخرتان عاشقانه بوده و اعتراضی نبوده  است و در ادامه عرایض بالای منبرتان هم تکمیل فرمودید پیش قاضی و ملق بازی؟خودم یادت دادم!!!!یا جنابعالی حافظه تاریخی نداری یا خود را به کوچه علی چپ زده ای,آقاجان اعتراض از تو شروع نشده و در جوهره هر انسانی وجود دارد حال یا به شکل مستتر و یاعیان,قبل از جنابعالی هم از عارف قزوینی تا به نوعی علی اکبر شیدا و حتی فرهاد و فریدون فروغی و کسانی دیگر در این راه گامهای عمیق و تاثیرگذاری را برداشتند پس جنابعالی به کسی اعتراض را یاد نداده ای و کسی هم از شما انتظار ندارد بر طبل اعتراض بکوبی بلکه این خودت بودی که این گونه در ذهن مخاطب تلقین کردی و این ذهنیت را راه انداختی که با شعر و شر و کپی از ترن د پیج و نیروانا و (من هم که خر)لابد میشود انقلاب کرد و موسیقی باید زبان دریدگی باشد ووگرنه ما تنها انتظار داریم یا لال شوی و نخوانی یا وقتی میخوانی درست و با کیفیت و با احترام به شعور مخاطب بخوانی نه اینکه به سبک خودت و ادمهای کم ظرفیت پیرامونت چه در سالهای دور و چه هم اکنون از سیستم دیکتاتور مابانه بلاک کردن این و آن بهره بجویی این نحوه برخورد یعنی بلاک کردن منتقدانت یعنی استفاده از رویکرد دیکتاتوریزم شاملویی,و از قضا این انتظار هم میرفت وقتی کلام بوی ایدئولوژی و آرمانشهر میدهد رویکرد هم به دیکتاتوریزم بیانجامد چون هیچ منطق عقلایی در آن وجود ندارد,تمام این نقدها را نوشتم که بدانی با مشتی ساده لوح طرف نیستی که از نوچه پروری تو و ادم های بی ظرفیت اطرافت ترسی داشته باشند,اکنون زمان پاسخ فرا رسیده است و میدانی برای تو که دنیایت به درک رفته است زمستان سختی درراه است و برای مردم ایران بهار,تو هستی و ما هم هستیم سید شاهین جان,حاج آقای بالای منبر,خودت میدانی که این رویکرد تو و هم خطهایت بازتولید همان دیکتاتوریست و از ادم دیکتاتور نمیتوان انتظار برخوردی معقول داشت و اصولا نمیتوان بر او دخیل بست!!!اکنون هم که سیل عاشقان چشمت را کور کرده پس آسوده بخواب که آسوده خوابیدن تو و تمام هوراکشان اطرافت آرزوی ماست و ما بیداریم برای ساخت ایرانی نوین نه ایرانی که استبداد آن را در زیر چنگال های خودش له کرده باشد چون پول و .در زیر زبان عده ای مزه کرده است لذا در پایان به عنوان انسان برایت احترام قائلم اما نه تو را موزیسین خوبی دانسته و نه میدانم و نه صدایت را صدایی تکنیکال در موسیقی,تنها نقطه مشترک میان مان شاید هم ی مان باشد با این تفاوت که تو خیلی به لنگه دار علاقه مندی اما من به هیچ وجه از لنگه و پاپیچ و خوشم نمی آید و تنها عاشق های ی هستم لذا تنها میتوانم در یک مورد با تو اعلام همبستگی کنم آن هم اعلام هم یست ولی با فرمی متفاوت!!!!وگرنه بقیه اش همه کشک است نه از تو آبی گرم میشود نه هر کسی که بخواهد رویه تو را در پیش بگیرد کارنامه همکاری هایت با افراد مشخص در طول این سالیان به خوبی گواه لجن آبه ای که در پیرامونت به راه انداختی میباشد,حال دوست داشتی گوشهایت را باز کن یا اینکه باز هم ادامه بده تا فراموشی کامل!!!صلاح مملکت خویش خسروان دانند,ضمنا چرا پاته؟اونم در بیار,مگه تو جهنم کسی پاشه؟هم اونجا ,هم اینجا,بازم سانسور؟؟؟؟

 

نویسنده:فرزام کریمی


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها